این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
مساله حمایت برخی از کشورها از ایران در زمان تحریمها، همزمان با فعال شدن مکانیسم ماشه مطرح شد و از آنجا که چین و روسیه دو شریک استراتژیک ایران هستند، بسیاری توضیح دادند احتمالا حمایت این دو کشور از ایران، از جمله روزنههای گریز از تحریمهای جدید باشد. چین برای ایران شریکی استراتژیک است. برخی شرقگرایان این کشور را دوست دوران سخت میخوانند چراکه در دوران تحریمها و آن زمان که کسی مشتری نفت ایران نبود،آن را میخرید.
با فعال شدن اسنپبک، موضوع فراتر از بازگشت کاغذی تحریمها شد؛ پرسش اصلی این بود که کدام کشورها واقعا حاضرند تحریمهای بازگرداندهشده مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل را اجرا کنند. تجربه تاریخی نشان داده که همیشه فاصله قابلتوجهی بین متن قطعنامهها و اجرایی شدن تام آنها، بهویژه برای قدرتهای بزرگ وجود داشته است.
برای اینکه بدانیم چین و روسیه چرا و تا چه اندازه به تحریمها پایبند میمانند و اصلاً نفع و ضررشان در پایبندی یا عدم پایبندی چیست، باید ابتدا جایگاه دو طرف – خواه ایران و روسیه، خواه ایران و چین، خواه چین و فرانسه، یا آلمان و آمریکا – را در جامعه بینالملل بررسی کنیم. آیا این کشورها از قدرتهای صاحب قدرت، صاحب نفوذ، توسعهیافته یا درحالتوسعه به شمار میروند؟
فعالسازی مکانیسم اسنپبک در پایان سپتامبر ۲۰۲۵، بار دیگر اقتصاد ایران را وارد مرحلهای از تحریمهای گسترده و همهجانبه میکند؛ وضعیتی که پیشتر در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ تجربه شده بود و پیامدهای آن تا سالها بر ساختارهای اقتصادی و نهادی کشور باقی ماند.