الگوی توازن بین ثبات و نوآوری
اما واقعیت این است که او در حال اشاره به یکی از ژرفترین مفاهیم مدیریتی عصر حاضر بود: تعادل میان ثبات و نوآوری؛ همان نقطهای که مدل تعالی بنیاد کیفیت اروپا (EFQM) بر آن استوار است. دریسن با صراحت و دقت آلمانی خود گفت: «بایرن باید مراقب هزینهها باشد و همزمان برای نگهداشتن ستارههای بزرگش تلاش کند». همین جمله کوتاه، خلاصهای از بزرگترین چالش پیشروی هر سازمان است: چگونه میتوان وضع موجود را حفظ کرد و در عین حال به استقبال آینده رفت؟ چطور میشود هم ساختار را نگه داشت و هم نوآوری را رها نکرد؟
ثبات و نوآوری؛ دو قطب مکمل تعالی
در نگاه EFQM، تعالی به معنای رسیدن به یک نقطه نیست؛ بلکه فرآیند تعادل پویا(Dynamic Balance) میان گذشته و آینده است. سازمانها برای موفقیت پایدار باید همزمان دو حرکت را انجام دهند و اولی تلاش برای حفظ ارزشهای بنیادی و حرکت دیگر، عبارت از حرکت در مسیر خلق ارزشهای تازه است.
در فوتبال، این دوگانه بهخوبی دیده میشود. باشگاههایی که فقط به افتخارات گذشته دل میبندند، بهتدریج از رقبا عقب میمانند و آنهایی که بیمحابا همهچیز را تغییر میدهند، هویت خود را از دست میدهند.
در EFQM، این همان رابطه بین سه محور اصلی مدل است؛ جهتدهی، اجرا و نتایج؛ اگر یکی از این سه از تعادل خارج شود، تعالی از بین میرود.
درس بایرن مونیخ برای مدیران
باشگاه بایرن مونیخ، فراتر از یک تیم فوتبال، یک سازمان یادگیرنده است. در بخش «ثبات»، این باشگاه با نظم مالی، مدیریت هوشمند، فرهنگ سازمانی مستحکم و هویت برند خود شناخته میشود. در بخش «نوآوری»، دریسن و تیم مدیریتیاش با سرمایهگذاری در زیرساختهای دیجیتال، توسعه استعدادیابی در ردههای پایه و نوسازی مدل درآمدی از اسپانسرینگ تا هوش مصنوعی در تحلیل عملکرد، نمونههای از سازمانهایی هستند که هم ریشه و هم بال دارند. در واقع، بایرن مصداق همان چیزی است که EFQM آن را «Sustainable Excellence» مینامد: ترکیب هوشمندانه ثبات و تحول.
مقایسه مدیریتی: بایرن در برابر رقبا
برای درک بهتر، کافی است بایرن را با چند باشگاه دیگر مقایسه کنیم. منچسترسیتی در سالهای اخیر با سرمایهگذاری عظیم و سرعت بالا در نوآوری، به موفقیتهای خیرهکنندهای رسیده، اما هنوز در بخش پایداری فرهنگی و ثبات مدیریتی در حال یادگیری است.
در مقابل، باشگاه یوونتوس سالها با اتکا به سنت و تاریخ خود پیش رفت، اما در چند سال گذشته به دلیل کندی در نوسازی، دچار افت عملکرد شد.
بایرن در میانه این طیف ایستاده است؛ یعنی نه در دام محافظهکاری افتاده و نه قربانی هیجان زودگذر نوآوری شده است. این همان نقطهای است که EFQM آن را «منطقه تعالی پویا» مینامد و آن جایی میان نظم و تغییر است.
ارزش پایدار؛ قلب مدل EFQM
در مدل EFQM:۲۰۲۵، مفهوم ارزش پایدار (Sustainable Value) هسته مرکزی است. ارزش پایدار یعنی سازمان بتواند همزمان در سه بعد عملکردی رشد کند.
۱. اقتصادی: مدیریت منابع، پایداری مالی و بازده سرمایه.
۲. اجتماعی: اعتماد ذینفعان، رضایت کارکنان و هواداران.
۳. محیطزیستی: مسوولیتپذیری در قبال جامعه و آینده.
در فوتبال، این سه بُعد به شکلهای ملموس ظاهر میشوند یعنی بهشکل درآمدزایی پایدار بدون وابستگی افراطی به فروش بازیکن، رضایت هواداران از شفافیت و احترام متقابل و نقش باشگاه در بهبود جامعه که این امر از طریق مدارس فوتبال، آموزش و پروژههای اجتماعی تعریف میشود.
بایرن مونیخ توانسته میان این سه ضلع مثلث تعادل برقرار کند و به همین دلیل است که نهتنها در زمین فوتبال، بلکه در هیاتمدیره هم الگویی از تعالی سازمانی است.
تعالی؛ نتیجه تصمیمهای کوچک
EFQM تاکید دارد که تعالی نتیجه تصمیمهای بزرگ و ناگهانی نیست؛ بلکه حاصل مجموعهای از تصمیمهای کوچک اما پیوسته است که همگی در راستای هدف مشترک گرفته میشوند. در بایرن، این منطق را میتوان در رفتار روزمره از انتخاب مربی گرفته تا سیاست خرید بازیکن، از توسعه آکادمی جوانان تا طراحی برند جهانی، مشاهده کرد. هر انتخاب، بازتابی از درک سیستمی است؛ یعنی فهم اینکه تغییر در یک بخش، بر تمام سیستم اثر میگذارد. این همان نگاه علّی است که EFQM از آن با عنوان «Cause-and-Effect Linkages» یاد میکند.
فوتبال؛ آینهای برای سازمانها
مدیریت فوتبال، اگر درست دیده شود، یکی از بهترین آزمایشگاههای تعالی سازمانی است. هر باشگاه ترکیبی است از منابع انسانی، فرآیندها، فرهنگ، فناوری و ذینفعان دقیقا همان مولفههایی که EFQM به آن میپردازد. در نتیجه، تحلیل یک باشگاه فوتبال مثل بایرن مونیخ، میتواند برای مدیران صنعتی، خدماتی و حتی دولتی آموزنده باشد. مثلا چطور میتوان میان کنترل هزینه و حفظ انگیزه کارکنان تعادل ایجاد کرد؟ چگونه میشود بدون از دست دادن هویت، وارد بازارهای جدید شد و چگونه باید میان عملکرد کوتاهمدت و اهداف بلندمدت پیوند برقرار کرد؟ پاسخ همه این پرسشها در منطق تعالی نهفته است.
هنر نگهداشتن توازن
درس بایرن مونیخ برای دنیای مدیریت روشن است: تعالی، ایستادن بر قله نیست؛ حرکت موزون میان ثبات و تغییر است. سازمانهای بزرگ، مانند باشگاههای بزرگ، گذشته را فراموش نمیکنند، اما در آن متوقف هم نمیمانند. مدیریت تعالی یعنی دیدن کل سیستم، درک روابط علّی میان هدف، روش و نتیجه و حفظ توازن میان واقعیت امروز و آرمان فردا است. در جهانی که هر روز پیچیدهتر میشود، موفقترین سازمانها آنهایی نیستند که بیشترین منابع را دارند، بلکه آنهاییاند که میتوانند بین ثبات در ارزشها و جرات در نوآوری، تعادلی پایدار برقرار کنند؛ همانطور که بایرن مونیخ سالهاست انجام میدهد.
* کارشناس ارشد مدیریت