این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
قتل چارلی کرک، فعال محافظهکار، بیش از آنکه یک تراژدی فردی باشد، به کاتالیزوری برای یک بحران عمیق در مفهوم «آزادی بیان» در ایالات متحده تبدیل شده است. این رویداد، شکافی بنیادین را در اردوگاه محافظهکاران آشکار ساخت و چرخشی ۱۸۰درجهای را در موضع آنان رقم زد. گروهی که تا دیروز منتقد سرسخت «فرهنگ حذف» (Cancel Culture) چپگرایان بودند، اکنون با بازتعریف آن تحت عنوان «فرهنگ پاسخگویی به عواقب»، خود به پرچمدار سرکوب و سانسور تبدیل شدهاند.
شبکه ABC اعلام کرده که برنامه «جیمی کیمل لایو!» سهشنبه آینده دوباره روی آنتن خواهد رفت – کمتر از یک هفته پس از آنکه «برندن کار»، رئیس کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) و از مهرههای ترامپ، در یک پادکست اظهارات کیمل را بخشی از «یک تلاش هماهنگ برای دروغ گفتن به مردم آمریکا» خواند. کار تهدید کرده بود که کمیسیون ارتباطات فدرال میتواند «این کار را از راه آسان یا سخت انجام دهد» – و به این ترتیب تلویحا گفته بود که یا شبکه ABC و شرکت مادر آن، یعنی والت دیزنی، باید کیمل را کنار بگذارند یا این نهاد نظارتی «کارهای بیشتری» برای انجام دادن خواهد داشت.
از میان کلمات بیشماری که دوستان و دشمنان از زمان قتل تکاندهنده چارلی کرک، آن شخصیت جنجالی محافظهکار، شوهر و پدر جوانی که جرات ابراز عقیده در میدان شلوغ افکار عمومی را داشت، بیان کردهاند، تنها دو کلمه اهمیت دارد: آزادی بیان. به نظر میرسد بسیاری از آمریکاییهایی که پس از کشته شدن کرک نظرات خود را ابراز کردهاند، معنای واقعی این کلمات را درک نمیکنند.