این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
باید این وضعیت را متوقف کنیم، چون مساله بر سر نجات جان انسانهاست. رژیم باید بفهمد که دورانِ مصونیت از مجازات به پایان رسیده است. این جمله از ماریا کورینا ماچادو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، که به تازگی برنده جایزه صلح نوبل شده است،
آمریکای جنوبی از دیرباز برای آمریکا به عنوان یک ابرقدرت در سطح جهان، موضوعی بنیادین بوده است. معمولا در این باره به دکترین مونرو که زمانی رئیسجمهور آمریکا بود اشاره میشود.
تنش بین ایالات متحده و ونزوئلا نیازمند یک نگاه دقیق به مجموعهای از عوامل بهم مرتبط تاریخی، ژئوپلیتیک، اقتصادی و سیاسی است. این تنش که در دولتهای مختلف آمریکا با فرازوفرودهایی ادامه داشته است، اکنون در سایه تحولات نوین جهانی و صفبندیهای جدید قدرت، ابعاد تازهای به خود گرفته است. ایالات متحده از قرن نوزدهم و با اعلام دکترین مونرو، آمریکای لاتین را حیاطخلوت خود تعریف کرده است و هرگونه نفوذ قدرتهای غیرآمریکایی در این منطقه را تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی خود تلقی میکند.
روابط ایالات متحده و ونزوئلا از دهه ۲۰۰۰ میلادی تاکنون همواره پرتنش و پرابهام بوده است. از دوران هوگو چاوز تا نیکلاس مادورو، ونزوئلا نماد مقاومت ضدآمریکایی در آمریکای لاتین تلقی شده است؛ و از سوی دیگر، واشنگتن این کشور را بهعنوان تهدیدی برای ثبات منطقه و منبع صدور بیثباتی سیاسی، مهاجرت و مواد مخدر در نظر گرفته است.