بیم و امید  در بازار‌های جهانی

این رکوردشکنی‌ها در شرایطی رخ داد که بازار سهام آمریکا تحت تاثیر تصمیم ناگهانی رئیس‌جمهور دونالد ترامپ مبنی بر اعمال تعرفه ۱۰۰درصدی بر واردات از چین و اعمال محدودیت‌های سختگیرانه بر صادرات نرم‌افزارهای حیاتی، با افت قابل‌توجه شاخص‌های اصلی مواجه شد. این تصمیم که در واکنش به تشدید تنش‌های اقتصادی از سوی پکن اتخاذ شد، سبب افزایش نگرانی در میان فعالان بازارهای مالی و بروز رفتارهای محافظه‌کارانه از سوی سرمایه‌گذاران جهانی شد.

 در میان این تحولات، یکی از مهم‌ترین عوامل محرک رشد اخیر در بازار فلزات گران‌بها و رمزارزها، روندی موسوم به معامله تنزل رتبه (Debasement Trade) است؛ مفهومی که طی هفته‌های اخیر به یکی از پرتکرارترین اصطلاحات در رسانه‌های مالی جهان تبدیل شده است. معامله تنزل رتبه به کاهش سهم ارزهای اصلی نظیر دلار آمریکا، ین ژاپن، یوآن چین، پوند انگلیس و یورو در پرتفوی سرمایه‌گذاران بین‌المللی و افزایش وزن دارایی‌های واقعی و ضدتورمی همچون طلا و بیت‌کوین اشاره دارد. این تغییر رویکرد تا حد زیادی ناشی از نگرانی فزاینده نسبت به رشد بی‌سابقه بدهی‌های دولت‌ها، کسری بودجه ساختاری در اقتصادهای بزرگ، بی‌ثباتی سیاسی در اروپا و آسیا و تشدید تنش‌های ژئوپلیتیک است. در چنین فضایی، بانک‌های مرکزی نیز با هدف حفظ قدرت خرید ذخایر ارزی خود، به خریدهای سنگین طلا روی آورده‌اند و روند متنوع‌سازی دارایی‌ها در برابر دلار سرعت گرفته است.

 یکی از ویژگی‌های قابل تامل در شرایط کنونی، رشد همزمان بازار طلا و بازار سهام آمریکاست؛ پدیده‌ای که در تاریخ بازارهای مالی کمتر مشاهده شده است. موارد مشابه را می‌توان در بازه‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ و بهار تا پایان سال ۲۰۲۰ مشاهده کرد، یعنی در دوره‌هایی که اقتصاد جهانی از بحران مالی یا شوک پاندمی کرونا عبور می‌کرد. در این برهه‌ها، همبستگی مثبت میان طلا و شاخص‌های سهام همچون S&P۵۰۰ بازتابی از وضعیت خاص اقتصاد بود؛ جایی که سیاست‌های انبساطی بانک‌های مرکزی، کاهش نرخ بهره واقعی و انتظارات تورمی بالا موجب رشد همزمان دارایی‌های ریسکی و امن می‌شد. وضعیت فعلی نیز به‌نوعی تکرار همان الگو است؛ بانک‌های مرکزی همچنان در حال خرید طلا هستند، انتظارات تورمی از بازه هدف فدرال‌رزرو فراتر رفته و سرمایه‌گذاران برای پوشش ریسک احتمالی ناشی از ارزش‌گذاری بالای سهام فناوری، بخشی از پرتفوی خود را به طلا و رمزارزها اختصاص داده‌اند.

 با وجود این، نگرانی از ارزش‌گذاری بیش از حد در بازار سهام آمریکا، به‌ویژه در بخش شرکت‌های فناوری و هوش مصنوعی، در حال افزایش است. در ماه‌های اخیر، چهره‌های سرشناس مالی از جمله نیکولاس نسیم طالب، جیمی دایمون مدیرعامل JPMorgan و پال تودر جونز و همچنین نهادهایی مانند بانک مرکزی انگلستان و صندوق بین‌المللی پول نسبت به خوش‌بینی افراطی سرمایه‌گذاران هشدار داده‌اند.

سطح کنونی قیمت‌ها نشان می‌دهد که بازار عملا بهترین سناریوی ممکن را در نظر گرفته و انتظار دارد رشد سریع سودآوری شرکت‌ها (EPS) در سال‌های آتی نیز ادامه یابد. این در حالی است که تحقق چنین انتظاراتی مستلزم تداوم سرمایه‌گذاری‌های سنگین در حوزه هوش مصنوعی، بهبود چشم‌گیر بهره‌وری و بازدهی بالای سرمایه‌گذاری‌های انجام‌ شده است؛ عواملی که تحقق آنها با ریسک‌هایی چون محدودیت ظرفیت مراکز داده، کمبود انرژی و افزایش هزینه‌های زیرساختی مواجه است.

بانک سرمایه‌گذاری مورگان استنلی نیز در تازه‌ترین گزارش خود هشدار داده است که تمرکز بالای مالکیت و وابستگی متقابل درآمدی میان شرکت‌های بزرگ حوزه AI می‌تواند باعث تشدید ریسک در بازار شود. این بانک همچنین تاکید کرده که ماهیت «چرخشی» جریان سرمایه در صنعت هوش مصنوعی، به معنای سرمایه‌گذاری متقابل شرکت‌ها در یکدیگر و وابستگی درآمدی متقابل است که تشخیص روند واقعی سودآوری این بخش را دشوار می‌کند. در نتیجه، هرگونه اختلال در چرخه سرمایه‌گذاری می‌تواند به سرعت از یک شرکت به سایر بازیگران بزرگ حوزه فناوری سرایت کرده و موجی از اصلاح قیمتی را در کل بازار سهام آمریکا به‌وجود آورد.

در کنار این نگرانی‌ها، آمارها نشان می‌دهد میزان بدهی مارجین (Margin Debt) در بازار سهام آمریکا به حدود ۱.۱ تریلیون دلار رسیده است؛ رقمی بی‌سابقه که عمدتا با پشتوانه سهام شرکت‌های بزرگ فناوری اعطا شده است. با توجه به سهم سنگین این شرکت‌ها در شاخص S&P۵۰۰، هرگونه افت قابل‌توجه در قیمت آنها می‌تواند منجر به فعال شدن فروش‌های اجباری (Margin Calls) و آغاز یک واکنش زنجیره‌ای در کل بازار شود. چنین شرایطی در صورت وقوع می‌تواند شباهت زیادی به بحران ترکیدن حباب دات‌کام در سال ۲۰۰۰ داشته باشد که طی آن، اصلاح شدید ارزش سهام شرکت‌های فناوری به سقوط عمومی بازار منجر شد.

 در مجموع، بازارهای مالی جهان در نقطه‌ای حساس میان ترس از رکود و امید به انقلاب فناوری قرار گرفته‌اند. از یک‌سو، رشد سریع هوش مصنوعی و انتظارات از جهش بهره‌وری اقتصادی موجب خوش‌بینی در بازار سهام شده و از سوی دیگر، بدهی‌های سنگین دولت‌ها، افزایش نرخ مارجین دبت و تداوم فشارهای تورمی، سایه‌ای از تردید بر چشم‌انداز اقتصاد جهانی انداخته است. همزمانی رشد دارایی‌های امن مانند طلا و رمزارزها با بازار سهام، نشانه‌ای از وجود دوگانگی در رفتار سرمایه‌گذاران است؛ دوگانگی‌ای که نشان می‌دهد بازارها هنوز نسبت به مسیر آینده اقتصاد آمریکا و سیاست‌های فدرال‌رزرو اطمینان ندارند.

 در چنین فضایی، حفظ نقدشوندگی بالا، تنوع‌بخشی هوشمندانه در سبد دارایی‌ها و پرهیز از تمرکز بیش از حد بر صنایع پرریسک مانند فناوری‌های نوظهور می‌تواند نقش کلیدی در مدیریت ریسک سرمایه‌گذاران ایفا کند. به نظر می‌رسد دوره پیش‌رو برای بازارهای مالی، دوره‌ای از گذار و بازتنظیم انتظارات است؛ دوره‌ای که در آن واقعیت‌های اقتصادی و بازده‌های واقعی سرمایه‌گذاری، محک نهایی برای سنجش پایداری رشد بازار سهام خواهند بود.

* تحلیلگر بازارهای مالی