این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
اوکراین، کشوری که در سالهای اخیر با چالشهای عظیم سیاسی و نظامی روبهرو بوده و ماشین جنگی روس پیکرش را زیر چنگالهای سرد و پولادینش گرفتار ساخته، نه فقط میدان نبردی خونین بلکه صحنهای برای آزمودن و تکامل فناوریهای نوین مهیا شده. پهپادهایی که با هزینهای ناچیز اما اثری مرگبار بر فراز آسمان پرواز میکنند، شبکههای ماهوارهای که حتی در دل خاموشیها امکان فرماندهی و ارتباط را زنده نگاه میدارند، هوش مصنوعیای که لحظهبهلحظه مسیر حرکت ارتش دشمن را تحلیل و پیشبینی میکند و جنگ سایبری که همچون لشکری نامرئی بر اعصاب حیاتی کشورها ضربه میزند، همه و همه اوکراین را از یک میدان جنگ به آزمایشگاهی بیبدیل برای فناوریهای قرن بیستویکم بدل ساختهاند.
این روزها در محافل عمومی و خصوصی بیش از هر چیز صحبت از مکانیسم ماشه و احتمال بازگشت تحریمهای بینالمللی شورای امنیت علیه ایران است. همزمان نرخ ارز غیررسمی با شتابی نگرانکننده کانالهای بالاتر را یکی پس از دیگری فتح میکند و همین موضوع فضای اقتصاد ایران را بیش از هر زمان دیگری درهالهای از ابهام فرو برده است.
وقتی جنگ از راه میرسد، نخستین قربانی فقط ساختمانها و پلها نیستند؛ بلکه چیزی عمیقتر در هم میشکند: رابطه میان دولت و مردم. مردمی که زیر آوار خانههایشان پناه میجویند، یا در سرمای اردوگاههای موقت شب را به صبح میرسانند، تنها به دنبال سرپناه نیستند؛ آنها به دنبال نشانهای از دولت هستند، نشانهای که بگوید هنوز کسی هست که وظیفه خود را در برابرشان فراموش نکرده است.
جنگ، صرفنظر از نتیجه و طرفهای درگیر، همواره آثار ویرانگری بر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و نهادی کشورها بر جای میگذارد. آنچه در نگاه نخست به چشم میآید ویرانی ساختمانها، جادهها و پلهاست، اما آسیب واقعی بسیار فراتر از اینهاست.