این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
در کمتر از پنج سال، هوش مصنوعی از یک پروژه علمی به متغیری اثرگذار در اقتصاد جهانی بدل شده است؛ فناوریای که هم وعده رشد بهرهوری میدهد و هم سایه نابرابری را سنگینتر میکند. از زمانی که هوشمصنوعی و استفاده از آن اینچنین همهشمول شد، نگرانیهایی درباره آینده جهان متکی بر هوشمصنوعی شکل گرفت. این نگرانیها عبارت از «احتمال افزایش گسستهای نابرابرانه»، «احتمال کاهش بهرهوری» و «توسعه پایدار» است. حالا که هوش مصنوعی اینچنین فراگیر شده، در اقتصاد ایران نیز مانند تمام جهان، بحث بر سر این است که آیا هوش مصنوعی میتواند محرک توسعه شود یا تنها شکافهای موجود را بازتولید میکند.
هوش مصنوعی وارد مرحلهای شده که دیگر صرفا یک فناوری جانبی یا ابزاری برای تسریع محاسبات نیست؛ اکنون زیرساخت تصمیمگیری و مدیریت شهری، صنعتی و خدماتی در جهان به آن وابسته است. اما این تحول دو جنبه کلیدی دارد؛ از سویی بهرهوری انرژی، کیفیت خدمات شهری و کاهش آلودگی را تقویت میکند، و از سوی دیگر مصرف برق مراکز داده و انتشار کربن دیجیتال را افزایش میدهد.
هوش مصنوعی طی سالهای اخیر به یکی از مهمترین فناوریهای تحولآفرین در اقتصاد جهان تبدیل شده است. بسیاری آن را آغازگر موج سوم بهرهوری میدانند، موجی که پس از فناوری اطلاعات و انقلاب اینترنت، میتواند دوباره رشد جهانی را احیا کند و ساختار تولید، خدمات و بازار کار را دگرگون کند.