میانجی‌گری الیزه در مذاکرات

آنچه سفر عراقچی به پاریس را با اهمیت می‌کند، نقشی است که فرانسه در دو دهه گذشته در پرونده هسته‌ای ایران ایفا کرده است. در مواردی که آمریکا و اروپا تمایلی به آغاز مذاکرات نداشتند، فرانسه کوشیده به نوعی نقش پلیس خوب را در روابط با ایران ایفا کند. این نقش مخصوصا در چند سال اخیر و به‌دلیل اتخاذ مواضع تندتر از سوی بریتانیا و آلمان نسبت به ایران اهمیت زیادی پیدا کرده است. بنابراین بی‌دلیل نیست که برخی امیدوارند سفر عراقچی به پاریس، به معنای ارسال پیام دقیق‌تر و مستقیم‌تر به واشنگتن از سوی پاریس باشد.

اما آنچه این سفر را دوباره تحت‌الشعاع خودش قرار می‌دهد، مساله آژانس و همکاری‌های ایران با این نهاد است. سفر عراقچی پس از آن صورت گرفت که اروپا از تصمیم قبلی خود به منظور ارسال پرونده عدم پایبندی ایران از سوی شورای حکام آژانس به شورای امنیت سازمان ملل عقب‌نشینی کرد و صرفا به صدور یک قطعنامه ضدایرانی به همراه آمریکا بسنده کرد. هرچند محتوای این قطعنامه تند است، اما در هر صورت این مساله به معنای ارجاع مجدد پرونده ایران از شورای حکام آژانس به شورای امنیت نیست و فرانسه و اروپا این اقدام و عقب‌نشینی از تصمیم پیشین خود را علامت مثبتی به تهران می‌دانند.

بنابراین احتمالا فرانسه خواهان این است که ایران هم همکاری‌های خود را با آژانس دوباره از سر بگیرد و هم امکان مذاکرات مجدد با آمریکا را فراهم کند. اما مساله این است که هم برای اروپا و هم برای آمریکا اطلاع از سرنوشت ۴۰۰کیلوگرم اورانیوم هم از نظر سیاسی و هم از نظر فنی بسیار اهمیت دارد. این مساله از نظر فنی اهمیت دارد؛ چراکه آمریکا و اروپا می‌خواهند از زبان آژانس و به واسطه حضور فیزیکی بازرسان آژانس در ایران بفهمند که چه اتفاقی برای این میزان اورانیوم و نیز تاسیسات هسته‌ای ایران افتاده است. این ارزیابی به‌دلیل اینکه آژانس، هم از نظر فنی توان این کار را دارد و هم حضور فیزیکی در ایران دارد، اعتبار بسیار بیشتری نسبت به ارزیابی‌های امنیتی و اطلاعاتی کشورهای دیگر دارد که طبیعتا به‌خاطر عدم دسترسی مستقیم از دقت کافی برخوردار نیست.

در نتیجه، مساله اطلاع از سرنوشت ۴۰۰کیلوگرم اورانیوم می‌تواند سیاست‌های آمریکا و اروپا را به نوعی به هم نزدیک کند یا به معنای دیگر، اختلافات آنها را در مورد ارزیابی فنی از وضعیت این میزان اورانیوم کاهش دهد. بنابراین، این ارزیابی فنی نقش مهمی در اتخاذ تصمیم‌های سیاسی از سوی آمریکا و اروپا دارد.

اما این سفر را از زاویه دیگری هم شاید بتوان تحلیل کرد. با توجه به اتفاقاتی که در اوکراین در جریان است و فاصله گرفتن آمریکا از بروکسل و اروپا، به نظر می‌رسد که اروپا و مشخصا فرانسه به‌دلیل سابقه سیاست خارجی خود تلاش می‌کنند که به موازات استقلال استراتژیک در حوزه دفاعی، در حوزه سیاسی هم استقلال و ابتکار عمل اروپایی را تقویت کنند. کمااینکه از چند ماه پیش شاهد این هستیم که فعالیت اروپایی‌ها در پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر شدت گرفته است. هر چند این فعال‌سازی مجدد با بازگرداندن مکانیسم ماشه همراه شد، ولی به دلیل اینکه اروپا خودش را همچنان عضوی از برجامی می‌دانست که آمریکا از آن خارج شده بود، لذا تلاش کرده است که نقش موثرتری در این پرونده ایفا کند.

اکنون و بعد از بازگشت مکانیسم ماشه، اروپا در راستای استقلال استراتژیک تلاش می‌کند که با توجه به روابط دیرینی که با آمریکا دارد، نقش مهم‌تری در این پرونده ایفا کند. البته، منظور از این دیدگاه این نیست که اروپا می‌خواهد در مقابل آمریکا بایستد یا بنا دارد امتیازات ویژه‌ای به ایران بدهد، بلکه تلاش می‌کند که به موازات فشار آمریکا و دیپلماسی اجباری ایالات متحده، به نحوی مستقل در پرونده هسته‌ای ایران نقش ایفا کند.

نکته بعدی این است که جدا از موضع آمریکا و اروپا، ایران و فرانسه برخی موضوعات دوجانبه دارند که در حال حاضر در رأس آنها مساله زندانیان دو کشور قرار دارد. فرانسه برخی از اتباع ایرانی را دستگیر کرده است و ایران هم برخی اتباع فرانسه را. بنابراین، به نظر می‌رسد که این سفر با تلاش دو طرف برای تبادل زندانیان بی‌ارتباط نباشد. نهایتا باید گفت که باید به این سفر با دیده احتیاط بنگریم. دلیل این مساله آن است که فعلا از جانب آمریکا اتفاق خاصی را شاهد نیستیم و ترامپ انگیزه‌ای برای دادن امتیازات بیشتر به ایران در چارچوب دیپلماسی اجبار ندارد. از طرف دیگر، در دیپلماسی اجبار همواره بر این نکته تاکید می‌شود که امتیازاتی که طرف اجبارکننده (آمریکا) در اینجا خواهد داد، نقش مهمی در موفقیت دیپلماسی اجبار دارد؛ یعنی تا زمانی که آمریکا بر مواضع خود پافشاری کند و حداقل خواسته ایران را که به رسمیت شناختن غنی‌سازی، ولو روی کاغذ، بوده تامین نکند، به نظر می‌رسد که تهران با توجه به مواضعی که مسوولان اتخاذ کرده‌اند، قصد عقب‌نشینی ندارد. به عبارت ساده‌تر، جمهوری اسلامی ایران منتظر است که آمریکا گام اول را بردارد و زمینه را برای مذاکره بهتر فراهم کند.

تا زمانی که این اتفاق صورت نگیرد، از نظر تهران آنچه آمریکا می‌خواهد نه مذاکره، بلکه تسلیم شدن است و این مساله هم برای ایران پذیرفتنی نیست. حال باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا تلاش دیپلماتیک فرانسه در هفته‌های آینده از سوی اروپا پیگیری خواهد شد یا صرفا به موضوعات دوجانبه یعنی آزادی زندانیان ختم خواهد شد؟

*   پژوهشگر ارشد مسائل بین‌الملل