این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
در شرایطی که اقتصاد ایران برای چند دهه با تورم بالا، نوسانات تولید و بحرانهای پیدرپی در منابع انرژی و آب دستوپنجه نرم کرده، یکی از عوامل کمتردیدهشده اما تاثیرگذار در این وضعیت، «برهمخوردن قیمتهای نسبی» است. ثبات طولانیمدت قیمت حاملهای انرژی در کنار رشد فزاینده سایر قیمتها، منجر به تحریف سیگنالهای قیمتی و بروز ناکارآمدی در تخصیص منابع شده است؛ موضوعی که امروزه خود را در قالب بحرانهایی نظیر کمآبی، خاموشی برق، ناتوانی تولید و وابستگی شدید بنگاهها به تسهیلات بانکی نشان میدهد.
احتمالا شما نیز در سطح شهر بیلبوردهایی با عناوین مختلف در جهت تشویق مردم به صرفهجویی در مصرف برق یا آب دیدهاید. بیلبوردهایی همچون «ببند» برای کاهش مصرف آب یا «افکارتو زیر دوش کنترل کن» با مضمون اینکه با کاهش مدت زمان استحمام، میتوان به صرفهجویی در مصرف آب اهتمام ورزید. دولت در تامین انرژی به تنگنایی بسیار سخت دچار شده است و به همیندلیل بهجای اینکه سیاستهای خود را در راستایی تنظیم کند که منابع مدیریت شوند، راهی به جز دخالت در جزئیترین بخشهای زندگی مردم ندارد.
هفده سال پس از تصویب سازوکاری بهظاهر فنی در بودجه سال ۱۳۸۶، اقتصاد ایران در دام چرخهای معیوب اسیر شده است. پروژهای که با وعده «شفافیت مالی» و «تضمین سودآوری پالایشگاهها» آغاز شد،
جنگ تمامشد و کشور در وضعیت پایداری قرار دارد؛ با این وجود هنوز تکلیف خانههایی که در بحبوحه جنگ آسیب دیدهاند یا بهطور کلی ویران شدهاند، مشخص نیست. آمارهای رسمی و اظهارنظرات مقامات دولتی نشان میدهد که تعداد واحدهایی که در دوران جنگ آسیب جدی دیدهاند و نیاز به تخریب یا بازسازی دارند بسیار محدود است. با این همه هنوز دقیقا مشخص نیست که این خانهها چگونه و با کدام پروتکل احیا میشوند.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه اخیر، از تلخترین و ویرانگرترین تجربههای معاصر تهران بود. در جریان این درگیری کوتاه اما شدید و تلخ، تهران به عنوان مرکز تصمیمگیریهای راهبردی، هدف حملات هوایی، موشکی و پهپادی قرار گرفت. اگرچه سامانههای پدافند هوایی توانستند بخشی از تهدیدهای را دفع کنند، اما خسارات واردشده به زیرساختهای شهری، واحدهای مسکونی، و جان شهروندان، چشمگیر بود. براساس گزارش منابع رسمی، بیش از ۸۵۰واحد مسکونی، ۴۵مجتمع تجاری، ۱۲مدرسه، ۸بیمارستان و دهها ساختمان دولتی و عمومی در مناطق مختلف تهران آسیب جدی دیدند یا بهطور کامل تخریب شدند.
همانطور که تقریبا همگان میدانند، تهران در یکی از مخاطرهانگیزترین مناطق جغرافیایی کشور واقع است. شهر تهران با خطرات متعددی مواجه است؛ کارشناسان همواره هشدار میدهند که این شهر با وجود دو گسل که از نظر مدارک تاریخی دوره بازگشت آنها نیز نزدیک است و همچنین وجود کوه آتشفشان دماوند در شمال و در نهایت خطر فرونشست زمین، همزمان با چندین ریسک جغرافیایی مواجه است. بهجز همه اینها، پس از انقلاب که مبارزه با رژیم صهیونی در دستور کار و در زمره شعارهای اصلی نظام قرار گرفت، خطر جنگ با اسرائیل، موشک و بمباران شدن شهر هم به مخاطرات این شهر اضافه شد.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه و آسیبهای ناشی از آن که در این مقطع گریبانگیر کشور شده بهطور کلی با جنگ هشتساله دفاع مقدس متفاوت است. دلیل این تفاوت از آنجا نشات میگیرد که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲روزه تعداد محدود و کمی از خانهها و واحدهای مسکونی آسیب دیدهاند یا اینکه به طور کلی ویران شدهاند، اما در جریان جنگ هشتساله این اعداد اصلا با جنگ تحمیلی ۱۲روزه قابل مقایسه نبودند. این در حالی است که درصد آسیب و تخریب ناشی از جنگ در واحدهای گوناگون نیز با یکدیگر متفاوت است؛ برخی از این خانهها بهطور کلی مخروبه شدهاند و برخی دیگر از آنها تنها اندکی آسیب دیدهاند.
برای پاسخدهی به این سوال که وظیفه تامین سرمایه بازسازی خانههای آسیبدیده در جنگ بر عهده چه کسی است، ابتدا باید بررسی کرد که این نوع از هزینهها در کدام چارچوب قلمداد میشود؛ بعد از آن میتوان متوجه شد که هزینه بازسازی این بناها، جزو وظایف دولت است یا در حیطه وظایف شهرداری محسوب میشود.
خطای قیمتگذاری دستوری، انگلستان را با بحران آب مواجه کرد. نظام سرکوب قیمتها و اعمال قیمتهای تکلیفی، بارها آزموده شده و هر بار شکست خورده است. حال نوبت این خطا به انگلستان رسید. همین چند روز پیش رسانهها پیشبینی کردند که بزرگترین شرکت آبی انگلیس در آستانه ورشکستگی قرار دارد و بدهیهای سنگین بالا آورده است.
انگلستان در سال ۲۰۲۵ با بحرانی خودساخته اما عمیق در حوزه آب روبهرو شده که ریشههای آن به سیاستهای خصوصیسازی دهههای گذشته بازمیگردد. درحالیکه کشورهای ثروتمند معمولا از زیرساختهای پایدار و ظرفیت پاسخگویی سریع در برابر بحرانهای اقلیمی برخوردارند، انگلستان به شکلی عجیب و نگرانکننده در برابر این تهدیدهای آسیبپذیر باقی مانده است.
رابطه انسان با آب در حال دگرگونی است. رشد جمعیت، گسترش شهرنشینی و افزایش تقاضای صنایع انرژیبر و فناوریمحور - از جمله مراکز داده مبتنی بر هوش مصنوعی - فشار بیسابقهای بر منابع آبی جهان وارد کردهاند.
قاره اروپا که در تصور عمومی به عنوان منطقهای با منابع آبی فراوان شناخته میشود، امروز با یکی از عمیقترین بحرانهای زیستمحیطی خود مواجه شده است: بحران آب. تغییرات اقلیمی، فرسودگی زیرساختها، سوءمدیریت منابع، و آلودگی گسترده آبهای سطحی و زیرزمینی، دست به دست هم دادهاند تا سیستم آبی اروپا را به مرز ناپایداری برسانند.
در شرایطی که یکسوم از قلمرو اتحادیه اروپا با کمآبی مواجه است، بحران منابع آبی به یکی از چالشهای ساختاری این قاره تبدیل شده است؛ چالشی که در کنار آلودگی و رشد فزاینده تقاضا، نیاز به سرمایهگذاری گسترده و نوآوری در سیاستگذاریهای زیستمحیطی را دوچندان کرده است.
در شرایطی که بحران آب بخشهایی از قاره سبز را درگیر کرده، کمیسیون اروپا از کشورهای عضو خواسته است که تا سال ۲۰۳۰ دستکم ۱۰درصد بهبود در بهرهوری مصرف آب خود ایجاد کنند. این هدف که الزامی قانونی ندارد،
کسبوکارهای نوپا و استارتآپی از زمان آتشبس تاکنون با مشکلات عدیدهای مواجه بودهاند؛ این در حالی است که زیست این کسبوکارهای نوپا، پیش از جنگ نیز خالی از معضل نبود. کمبود سرمایهگذار در این بخش، محیط سنتی کسبوکار کشور و همچنین بروکراسیهای طولانی، از جمله مهمترین دستاندازهای اکوسیستم استارتآپی بوده است. حال این مشکلات حل نشده و تازه گلوگاههای دیگری نیز به این محیط اضافه شده است.
جنگ تحمیلی ۱۲روزه ایران و اسرائیل به بسیاری از استارتآپها آسیبهای بسیاری وارد ساخت؛ این جنگ نهتنها بهعنوان یک بحران سیاسی بلکه بهعنوان یک چالش جدی برای اقتصاد و کسبوکارهای مختلف بهویژه استارتآپها، نقشنمایی کرد. استارتآپهای ایرانی که در سالهای اخیر با چالشهای متعددی در بخش سیاستگذاری روبهرو بودند، در زمان جنگ با خود این معضل و بعد از آن با مشکلات جدید ناشی از ترکشهای ثانویه جنگ نیز مواجه شدهاند.
در محیطهای پیچیده و پویا که جامعه و به تبع آن سازمان نیز این خصوصیت را دارد، ساختارها و فرآیندهای سادهشده به مدیران این امکان را میدهد که تصمیمگیریهای سریعتر، موثرتر و شفافتری داشته باشند. از طریق کاهش پیچیدگیها، سردرگمی افراد کاهش یافته و به دلیل تمرکز بیشتر، منابع به شکل بهینهتری مورد استفاده قرار میگیرند. سادهسازی و دوری از ایجاد قوانین با تبصرههای مختلف و غیرهمگن، نهتنها به کاهش هزینهها و افزایش کارآمدی کمک میکند، بلکه زمینهساز پاسخگویی موثر به تغییرات محیطی برای مدیران سیستم نیز هست.
در شرایط اقتصادی ناپایدار که آینده نامعلوم است و مردم همواره در حال جستوجوی راههایی برای حفظ ارزش دارایی خود هستند، سرمایهگذاری و پسانداز به ابزاری کلیدی در تامین امنیت مالی تبدیل شدهاند.
سرنوشت مذاکرات ایران با اروپا چه میشود؟ آیا جمهوری اسلامی میتواند دوباره با تروئیکا به یک توافق دست پیدا کند و از دل آن به راهی برای توجیه ایالات متحده آمریکا آن هم در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ دست یابد؛ شخصیتی که یک بار تصمیم به خروج یکجانبه از برجام گرفت و از آن زمان تاکنون اروپاییان اجرای برجام را به سبب خروج واشنگتن یک کار سخت توصیف کردهاند. حالا انجام و ادامه این مذاکرات لاجرم به نوعی پای کاخ سفید را به ماجرا باز خواهد کرد.
مذاکرات ایران و سه کشور اروپایی آلمان، انگلستان و فرانسه موسوم به «تروئیکا» نقش مهمی در آینده سیاست خارجه ایران خواهد داشت و کسی نیست که منکر این مهم باشد. اما قبل از اینکه بخواهیم به تحلیل چگونگی و نتایج این مذاکرات بپردازیم، خوب است که شرایط امروز کشور و غرب را مرور کنیم؛ چراکه هر اتفاق یا تصمیمی میتواند مشخصا یک تاثیر مستقیم بر روند مذاکرات داشته باشد. یکی از مهمترین اتفاقاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، رخداد جنگ تحمیلی ۱۲روزه و اتفاقات بینالمللی متبوع آن است.
ما برای آنکه مواضع طرف غربی و ایران در خلال مذاکرات استانبول را که خبرها به صورت گسسته و کوتاه از آن به بیرون درز میکند تحلیل و ارزیابی کرده و بابت آن یک پیشبینی مطرح کنیم، نیازمند آن هستیم که سابقه این مذاکرات در چارچوب برنامه انرژی هستهای را روایت کنیم.
دور اول مذاکرات ایران با اروپاییان در استانبول برگزار شد و طرفین قرار را بر این گذاشتند که با پایتختهای خودشان مشورت و هماهنگیهای لازم را انجام داده و در دور بعدی یا دورهای بعدی مذاکرات را ادامه بدهند. خبرهای دیگری نیز جستهوگریخته از مذاکرات به رسانهها درز پیدا کرده است ولی خیلی نمیتوان این اخبار و گزارههای غیررسمی را محل اعتبار و تحلیل قرار داد. شاید بهترین کار همین باشد که ما دادههای خودمان را با تکیه بر سوابق طرفین در قبال یکدیگر ارزیابی کنیم.
کسری غفوری: پس از سقوط دولت بشار اسد در آذرماه سال گذشته (۱۴۰۳) و به قدرت رسیدن احمد الشرع، مبنای درگیریها در سویدا نیز قالبی جدید گرفت. البته شروع اختلافها در سویدا ناشی از سیاست نبود. اختلاف بر سر محموله یک کامیون سبزیجات در یک ایست بازرسی، آغازگر اختلافهای سوریه شد.
بعد از درگیریهای خشونتآمیز میان شبهنظامیان دروزی و بادیهنشینها در منطقه جنوبی سوریه که سویدا نام دارد، بیش از هزار نفر کشته شدند و یکصد و سیهزار نفر نیز بیخانمان شدند. گروه مذهبی کمترشناختهشده دروزیها حالا به سرخط خبرها در سطح جهان راه یافتهاند.
مداخله نظامی خطرناک اسرائیل در جنوب سوریه بار دیگر اذهان را متوجه پروژه بحثبرانگیز «کریدور داوود» رژیم صهیونیستی جلب کرده است؛ پروژهای که در بحبوحه تنشهای فزاینده در خاورمیانه پرآشوب، تمامیت ارضی این کشور جنگزده را تهدید میکند. منطقه سویدا در جنوب سوریه بهتازگی شاهد درگیریهای قومی بین دروزیها و قبایل بادیهنشین سنی بود که صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت. در میان تنشهای رو به افزایش در منطقه، ترکیه متعهد شده برای جلوگیری از دوپارهشدن بیشتر سوریه مداخله کند؛ اقدامی که بهعنوان پیامی قاطع به سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل تلقی میشود.
سالهاست که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، از لفاظیهای تندی برای محکوم کردن اسرائیل استفاده کرده است. اردوغان، در کسوت نخستوزیر وقت ترکیه، در مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس در سال ۲۰۰۹، پس از درگیری لفظی شدید با شیمون پرز، رئیسجمهور وقت اسرائیل، با عصبانیت صحنه را ترک کرد و توجه بینالمللی زیادی را به خود جلب کرد. در جریان آن درگیری، اردوغان اسرائیل را به خاطر کشتار فلسطینیان در عملیات «سرب گداخته» (۲۰۰۸/۲۰۰۹) مورد انتقاد قرار داد. پس از آغاز جنگ اسرائیل در غزه در اکتبر ۲۰۲۳، لحن تند اردوغان مخالفت آشکار ترکیه با جنایات تلآویو در این منطقه را روشن ساخت؛ جنایاتی که سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر آن را مصداق نسلکشی میدانند.
امسال تابستان هنوز به نیمه نرسیده بود که بحران کمبود آب به بحران کسری برق اضافه شد. واپسین روزهای تیر در حالی گذشت که کمبود آب سبب قطعی آب در برخی از استانها شد.
با یک جوک تلخ شروع میکنم: «مردم! میخواهید حکومت را حسابی به دردسر بیندازید؟ همه دوشِ یکساعته بگیرید و موهایتان را با سشوار خشک کنید!» در ظاهر، جوک بیمزهای به نظر میرسد. اما اگر تفسیر این چند کلمه را به پسزمینه تابستان ۱۴۰۴ ایران بیاوریم، تهدید را بهروشنی درمییابیم. نه تظاهرات و اعتصاب، نه نافرمانی مدنی، به اندازه همین دستورالعمل خصمانه و مزخرف نمیتواند حکومت و جامعه را دچار مشکل کند.
امروز با بحرانی عمیق در زمینه آب روبهرو هستیم که با قطعیهای مکرر آب در بسیاری از استانها، از جمله تهران، اصفهان، یزد و خوزستان، زندگی میلیونها نفر تحت تاثیر قرار گرفته است. این بحران که در سالهای اخیر شدت گرفته، تنها نتیجه خشکسالی طبیعی یا تغییرات اقلیمی نیست، بلکه ریشه در سیاستهای نادرست حکمرانی آب دارد.
با در نظر گرفتن روندهای اخیر در پرونده هستهای ایران و افزایش فاصله میان تهران و سه کشور اروپایی (E۳) به همراه آمریکا، احتمال استفاده از مکانیسم اسنپبک دوباره در دستور کار برخی بازیگران غربی قرار گرفته است.