این روزها کمتر کسی است که از شرایط نامطلوب اقتصادی گلهمند نباشد. کافی است یک روز در شهر به گردش درآییم. مواجهه با هر صاحب کسبوکاری همراه با ابراز ناراحتی از شرایط رکودی پیشآمده بهویژه پس از حمله اسرائیل به ایران است. با هر دوست، آشنا، متخصص، استاد دانشگاه، کارمند، کارگری که صحبت میکنی، بحث…
پلمب ساختمان انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در آخرین روزهای هفته گذشته بازتاب بسیاری پیدا کرد. این نهاد صنفی با انتشار بیانیهای به این موضوع اعتراض کرد و برخی اعضای شورای شهر نیز در حمایت از اهالی رسانه به موضوع واکنش نشان دادند.
تحریمهای اقتصادی در سالهای اخیر، تنها موتور تولید و تجارت کشور را از حرکت بازنداشتهاند، بلکه اثرات عمیقتری بر زندگی اجتماعی و اقتصادی زنان بر جای گذاشتهاند. اشتغال زنان در ایران که سالهاست با موانع فرهنگی و ساختاری روبهروست، اکنون زیر سایه تحریمها بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر شده است. این نهال نحیف که هنوز به بار ننشسته، در برابر توفانهای پیاپی رکود، همهگیری کرونا و تحریم، برگهای خود را یکییکی از دست داده است.
تحریمهای بینالمللی اثرات اقتصادی گسترده و بلندمدتی دارند و میتوانند پیامدهای منفی قابلتوجهی در توسعه نیروی انسانی و بازار کار ایجاد کنند. بااینحال، تحقیقات علمی درباره تاثیرات جنسیتی تحریمها بسیار محدود است و اغلب مطالعات، تحریمها را بهصورت جنسیت خنثی یا فاقد نگاه جنسیتی بررسی کردهاند.
اشتغال زنان در ایران نهال کوچکی است که صد سال است دچار عارضه توقف رشد شده، نه ریشهای قوی دارد و نه هنوز به بار نشسته است. این پیرنهال نحیف و نیمهجان که به دلایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ریشهای در خاک ندوانده، با تندبادهای هرازگاه، شاخههای ضعیفش لرزیده و برگهایش ریخته است.
بررسی پیامدهای اجتماعی-اقتصادی تحریمهای بینالمللی بر کشورها، بهویژه بر گروههای آسیبپذیر، از اهمیت بالایی در مطالعات توسعه برخوردار است. در این میان، زنان بهعنوان نیمی از جمعیت و نیروی کار بالقوه جامعه، همواره در معرض تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم این سیاستهای کلان قرار داشتهاند. تحلیل جامعهشناختی این پدیده نشان میدهد که بحران اشتغال زنان در ایران، صرفا یک مشکل اقتصادی نیست، بلکه یک بحران ساختاری چندوجهی است که ریشه در تعامل شوکهای بیرونی (تحریمها) با ساختارهای داخلی دارد.